( 2836)یک مثال دیگر اندر کژروی |
|
شاید ار از نقل قرآن بشنوی |
( 2837)این چنین کژ بازیای در جفت و طاق |
|
با نبی میباختند اهل نفاق |
( 2838)کز برای عز دین احمدی |
|
مسجدی سازیم و بود آن مرتدی |
( 2839)این چنین کژ بازیی میباختند |
|
مسجدی جز مسجد او ساختند |
( 2840)سقف و فرش و قبهاش آراسته |
|
لیک تفریق جماعت خواسته |
( 2841)نزد پیغامبر به لابه آمدند |
|
همچو اشتر پیش او زانو زدند |
( 2842)کای رسول حق برای محسنی |
|
سوی آن مسجد قدم رنجه کنی |
( 2843)تا مبارک گردد از اقدام تو |
|
تا قیامت تازه بادا نام تو |
( 2844)مسجد روز گل است و روز ابر |
|
مسجد روز ضرورت وقت فقر |
( 2845)تا غریبی یابد آنجا خیر و جا |
|
تا فراوان گردد این خدمتسرا |
( 2846)تا شعار دین شود بسیار و پر |
|
زانکه با یاران شود خوش کار مر |
( 2847)ساعتی آن جایگه تشریف ده |
|
تزکیهمان کن ز ما تعریف ده |
( 2848)مسجد و اصحاب مسجد را نواز |
|
تو مهی ما شب دمی با ما بساز |
( 2849)تا شود شب از جمالت همچو روز |
|
ای جمالت آفتاب جانفروز |
قصّه منافقان: این حادثه در سال نهم از هجرت رخ داد. هنگامى که رسول (ص) آماده غزوه تبوک مىشد، جمعى نزد او آمدند و گفتند ما مسجدى ساختهایم و از شما مىخواهیم قدم رنجه دارى، و در مسجد ما نماز گزارى این مسجد را ساختهایم تا مستمندان و در راه ماندگان بدان پناه برند. رسول فرمود اکنون براى رفتن به جنگ تبوک آماده مىشویم، پس از باز گشت اگر خدا خواهد، خواهم آمد. و اینان دوازده تن از منافقان بودند که با ابو عامر راهب سر و سرّى داشتند. این ابو عامر پدر حنظله غَسیلُ الملائِکه است که در جنگ احد شهید شد. اما پدر او از آغاز با رسول (ص) دشمنى کرد و رسول او را نفرین نمود. ابو عامر در چند غزوه روبروى رسول خدا ایستاد، و در غزوه حنین چون هوازن گریختند او نیز گریخت و به شام رفت، و از آن جا به منافقان پیام فرستاد که ساز و برگ آماده کنید و مسجدى بسازید تا من از قیصر لشکرى گیرم و بیایم و با محمد کارزار کنم و او را از مدینه بیرون افکنم. بارى، چون رسول (ص) باز گشت، منافقان نزد او آمدند و درخواست کردند تا به مسجدى که ساخته بودند برود. جبرئیل آیت آورد و رسول بدان مسجد نرفت و چند تن از صحابه را فرستاد تا مسجد را ویران کردند. [1]
ضِرار: (مصدر باب مفاعله) و به معنى مُضارّت است، زیان رساندن. و مأخوذ است از آیه « وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ: و آنان که مسجدى ساختند زیان رساندن مسلمانان را و از روى کفر و جدایى افکندن میان مؤمنان و کمینگاه ساختن براى آنان که خواهند با خدا و رسول او نبرد کنند.»[2]
جفت و طاق: اصطلاح نرد است، اما مولانا معمولاً جفت را کنایه از پیشآمد خوب و طاق را کنایه از پیشآمد نامطلوب میگیرد.
استعمال جفت و طاق در این بیت براى آن است که حقیقت منافقان براى عامه آشکار نبود، هر چند زبان وحى آن را براى رسول (ص) روشن نمود. آنان خود را مسلمان و یار پیغمبر مىنمودند و در نهان دشمن او بودند. و مىگفتند مسجدى براى مسلمانان مىسازیم. حالى که، جایى براى نفاق و کجروى آماده مىکردند.
مُرتَدى: از دین برون رفتن.
مسجد او: همان مسجد قُباست. میان مفسّران خلاف است. آن مسجد که قرآن در بارهاش گوید «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى اَلتَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ»[3] ، مسجد مدینه است، یا مسجد قبا.[4]
تفریق جماعت: همان بیان قرآن است که مىفرماید: «وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ اَلْحُسْنى وَ اَللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً یعنى کسانى که مسجدى را گرفتهاند براى ضرر رساندن و کفر و جدایى انداختن میانه مؤمنین و کمینگاه براى کسانى که از این پیش با خدا و رسولش در جنگ بودند و قسم مىخورند که ما جز نیت خوب نداریم خداوند شهادت مىدهد که آنها دروغگو هستند تو در آن مسجد بهیچ وجه قیام به نماز نکن»[5].
مُحسِنى: احسان کردن، دل جویى.
اقدام: جمع قدم: گام.
مسجد روز گل...: نمایندگان منافقان مىگفتند این مسجد را ساختهایم تا نماز گزاران در روزهاى بارانى آن را پناهگاه کنند و بیماران در آن جا آسایش کنند و غریبان آن را خانه آسایش گیرند.
تَزکیه کردن: یعنی پاک کردن و در اصطلاح، پاک کردن باطن از هوای نفس و دلبستگیهای دنیایی است. پاکیزه ساختن، که آن از جمله وظایف رسول (ص) است در امر رسالت وظاهراً اشاره دارد به آیهْ شریفهْ «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَةَ.»[6]
پیامبر(ص) پس از هجرت به سوی مدینه، در سر راه خود مسجدی در ناحیهْ قُبا بنا کرد. در سال نهم هجرت، هنگامی که برای غزوه تبوک عازم بود، گروهی از منافقان مدینه که مورد حمایت یهود نیز بودند، مسجد دیگری بر سر راه او ساختند و از پیامبر(ص) دعوت کردند که در آن نماز بگزارد. گویا این منافقان میخواستند در ظاهر اسلامی خود، ضد پیامبر و یاران او تبلیغ کنند و اسلام را به گونهای دیگر جلوه دهند و مسجد آنها در واقع سنگری بود در مقابل مسجد قُبا. مطابق تفسیرهای قرآن، پروردگار به پیامبرش آگاهی داد و او را از قبول دعوت منافقان بازداشت. حضرت وعده داد که در بازگشت در مسجد آنها نماز بگزارد و در بازگشت نیز این کار را نکرد و مسجد منافقان، در حملهْ مسلمانان، به آتش کشیده شد. با توجه به بیان مولانا و اشارهْ او به "ترسا و جهود"، مفسران مثنوی، این جماعت منافقان را از طرفداران ابوعامر راهب میدانند که در شام میزیست و از دشمنان پیامبر(ص) بود؛ آوردهاند که او نزد امپراطور رفته بود تا وی را متقاعد کند که سپاهی از رومیان را به مدینه فرستد تا پیامبر را از مدینه بیرون کند. مفسران قرآن، آیهْ 107 تا 110 سورهْ توبه را اشاره به این واقعه میدانند که بیانگر کژروی منافقان است.
[1] - (نگاه کنید به: تاریخ اسلام، حوادث سال نهم، و تفسیرها، سوره توبه، ذیل آیه 107)
[2] - (توبه، 107)
[3] - سورهْ توبه، آیهْ 109
[4] - (نگاه کنید به: تاریخ تحلیلى اسلام، ص 60 به بعد)
[5] - (سوره توبه،آیه 108)
[6] - (سوره جمعه،آیه 2)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |